![اعترافات احمقانه ، جالب و خنده دار ! ( سری سیزدهم ) اعترافات احمقانه ، جالب و خنده دار ! ( سری سیزدهم )](http://www.takpayamak.com/wp-content/uploads/2013/12/Eterafat_Ahmaghane_13.jpg)
سری جدید اعترافات احمقانه با تشکر ویژه از همه عزیزانی که تو اعترافات احمقانه سری های قبل (برای مشاهده کلیک کنید ) ، تو قسمت تظرات اعترافاشون رو قرار دادند . شما هم اگر اعتراف جالبی دارید ، در بخش نظرات اعلام کنید تا سری بعدی در سایت درج شود .
Sepide : اعتراف می کنم دوران ابتدایی انقد ادامس خرسی دوس داشتم ک بعده استفاده دلم نمیومد بندازمش ! همون جویده شده رو میذاشتم گوشه ای از یخچال تا دوباره ازش استفاده کنم ! :D تازه گاهی وقتا واسه اینکه شیرینیشو از دست نده میذاشتمش تو آب قند :| ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
اصلا آدامس یخچالیم از ادامسی ک تازه از مغازه میخریدم خیــــلی خوشمزه تر بود . . . ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
والا . . . ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
رها : ۱۶ سالم بود . یکی از فامیلای نزدیکمون از استرالیا اومده بود . رفتیم خونشون دخترش ۱۲ سالش بود اصن ایرانی بلد نبود بحرفه . منم اومدم ثواب کنم ایرانی بهش یاد بدم کلا دخدر مهربونیم من :D بهش گفتم بگو اسکول اونم تکرار کرد هی بهش به انگلیسی می گفتم تکرار کن انقد تکرار کن تا ملکه ی ذهنت بشه . اونم کم نمی ذاشت و هی می گفت اخر سر ازم پرسید رها این اسکول یعنی چی اصن چی هست ؟ منم گفتم چیز مهمی نیس گلم یه پرنده ایه از اینور هی میره اونور از اونور هی میاد اینور بیکاره دیگ تو ب دل نگیر .
من ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
فامیلمون :-)
صنف پرنده ها ![:|](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_neutral.gif)
عاغا چشتون روز بد نبینه حالا این را می رفت هی می گفت اسکول هی می گفت اسکول . هیچی دیگ مامانم از چشاش خون می چکید رفتیم خونه فقط من در وحله اول ( وهله حالا هرچی ) رفتم تو اتاقم تا ظهر بیرون نیومدم ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
یگانه : یه بار اومدم به یک ی از بجه ها کمک کنم تقلب کنه ( حواس معلم رو پرت کنم )
برگمو اومدم ببرم پیش معلم حواسش پرت شه !
کتونیم گیر کرد لای صندلی افتادم !
ولی هیچکس به من توجه نکردو تقلبشون لو رفت ! ![:|](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_neutral.gif)
Setare : اعتراف میکنم اونقدر که عاشق سوسک کشتن هستم عاشق میگو خوردن نیستم ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
وای سوکسشم قهوه ای بزرگ باشه دمپایی هم دم دست نباشه با دستمال کاغذی بگیرمش اونقدر فشارش بدم که صدای قرچ قرچ بده و همه ی اعضای بدنش له بشه آخ چ حالی میده ![:lol:](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_lol.gif)
یعنی اینکار از فتح قله ی هیمالیا لذت بخش تره ![:|](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_neutral.gif)
ب نظر من سوکس رو حیفه با حشره کش کشت
سوکس رو باید با دست کشت ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
Setare : میخواستیم بریم مهمونی عمه م هم قرار بود با ما بیاد
موقع سوار شدن ماشین در عقب رو باز کردم
من: عمه شما برید اول, بفرمایید
عمه م رفت نشست بعد ی نگاهی به عروسمون کردم
لبخند زدم به اونم تعارف کردم
وسط , کنار عمه م بشینه اونم رفت نشست
حالا من تو دلم : آآآآخی از عطر مشهدی عمه راحت شدم ![:lol:](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_lol.gif)
خب چیکار کنم نمیخواستم بی هوش بشم ![:|](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_neutral.gif)
ولی عجب تعارفی بودا حال کردم ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
Setare : ی دفعه رفتیم خونه خالم اینا
پسرخاله م حموم بود
رفتم تو اتاقش ی دفعه دیدم ی اس به گوشیش اومد
چپ و راست و پشت رو نگاه کردم دیدم نه کسی نیست ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
اس ام اس رو باز کردم نوشته بود : قربونت برم من امشب نمیتونم اس بدم نگران نشو بوس بوس بابای
منم نمیدونم چرا حرصم گرفت پاکش کردم ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
حالا تا شب پسر خالم روانی شده بود هی میگفت این بیشعور چرا ج نمیده کجا رفته نکنه چیزیش شده ![:lol:](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_lol.gif)
منم دلداریش میدادم میگفتم نگران نباش اس میده حتما کاری پیش اومده براش ![:mrgreen:](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_mrgreen.gif)
Setare : بچه بودم هیشکی جرئت نمیکرد پیشم بخوابه ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
ی دستم اینور بود ی پام اونور
اون یکی دستم اونور بود و اون یکی پام اینور ![:|](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_neutral.gif)
گاهی اوقات به تنهایی سینه خیز تا دست شویی هم میرفتم
ی همچین آدم ماهری بودم من ![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
اونموقع بچه بودم ولی حالا . . . ![:!:](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_exclaim.gif)
چند روز پیش بالش کوکچولومو بغل کردم خوابیدم صبح بلند شدم دیدم نیست !
همه جا رو گشتم نگو ناقلا زیر تخت قایم شده بود ![:lol:](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_lol.gif)
حالا این قضیه هنوز روشن نشده کاملا :?
یعنی من پرتش کردم ؟
یا اون خودش پریده ؟
اگه پریده چرا زیر تخت پریده ؟
![:lol:](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_lol.gif)
سحر : اعتراف میکنم یه بار پشت فرمون بودم پشت چراغ قرمز یه پسر خوشگل کنارم وایساد هی نگام کرد هی واسش قیافه گرفتم خیر سرم . . . آخر چراغ سبز شد خواستم حرکت کنم هول شدم . . . یهو دستم خورد به برف پاک کن اونا رو شیشه بالا پایین میشدن . . . اومدم درستش کنم خاموش کردم . . . وای از خجالت اصلا نگاه نکردم ببینم قیاقه پسره چجوری شد فکر کنم از خنده کتلت شده بود . . . آبروم رفت..تا یه مدت موقع رانندگی مواظب بودم با هیشکی چش تو چش نشم . . .
نتیجه میگیریم زیاد کلاس نذاریم ..شصت پامون میره تو چشممون یهو . . . ![:roll:](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_rolleyes.gif)
fateme : کلاس دوم راهنمایی بودیم زنگ ورزش بود ولی چون برف اومده بود مجبور شدیم تو کلاس بمونیم ! خلاص . . .
دیدیم بدجور حوصلون سر رفته گفتیم چی کار کنیم !
چی کار نکنیم ! بالاخره تصمیم گرفته شد اسم فامیل بازی کنیم !
همه بلند شدن نوبت من بود که با حرف ” ش ” اسم پرنده بگم ، اومدم بگم شاهین گفتم شهاب
![:D](http://www.takpayamak.com/wp-includes/images/smilies/icon_biggrin.gif)
:: موضوعات مرتبط:
اعترافات احمقانه ! ,
,
:: برچسبها:
اعترافات احمقانه ، جالب و خنده دار ! ,
:: بازدید از این مطلب : 3424
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0